loading...
اخرت
مهرداد مقامي بازدید : 14 پنجشنبه 30 آذر 1391 نظرات (0)

إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَكَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.
همانا معرفت و كمال دین مسلمان، در گرو رهاكردن سخنان و حرف هائى است كه به حال او ـو دیگرانـ سودى ندارد. و از ریا و خودنمائى دورى جستن، در برابر مشكلات زندگى بردبار و شكیبا بودن و  داراى اخلاق پسندیده و نیك سیرت بودن است.

 

تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 2، ص 129، ح 11

 

2. مَنْ لَمْ یَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فیهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.
كسى كه بینش و عقل خود را به كمال نرساند ـ و در رُكود فكرى و فرهنگى بسر برد ـ به سادگى در هلاكت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت.

 

بحارالأنوار: ج 1، ص 94، ح 26

 

3. عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَ الْبقاء.
بسیار عجیب است از كسانى كه براى این دنیاى زودگذر و فانى كار مى كنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را كه باقى و ابدى است رها و فراموش كرده اند.

 

بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128

 

4. نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَالْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه.
نظر كردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روى علاقه و محبّت عبادت است.

 

تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 78، ص 140، ح 3

 

5. إبْنَ آدَم إنَّكَ مَیِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَواباً.
اى فرزند آدم! (اى انسان! تو) خواهى مُرد و سپس محشور مى شوى و در پیشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى (قانع كننده وکامل) مهیّا و آماده كن.

 

تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 70، ص 64، ح 5

 

6. إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.
با فضیلت ترین ومهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شكم و عورت است ـ از چیزهاى حرام و شبهه ناك ـ.

 

مشكاه الأنوار: ص 157، س 20

 

7. لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْبِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.
چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را مى دانستند هر آینه آن را تحصیل مى كردند گرچه با ریخته شدن و یا فرو رفتن زیر آب ها در گرداب هاى خطرناك باشد.

 

اصول كافى: ج 1، ص 35، بحارالأنوار: ج 1، ص 185، ح 109

 

8. مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلى الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِى الْعَقْلِ.

 

هم نشینى با صالحان انسان را به سوى صلاح و خیر مى كشاند; و معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش مى باشد.

 

بحارالأنوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304

 

9. مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بتَاجِ الْمَلَكِ یَوْمَ الْقِیامَهِ.
هركس براى رضا و خوشنودى خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند مى گرداند.

 

مشكاه الأنوار: ص 166

 

10. اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَهُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ.
سعادت و خوشبختى انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است.

 

تحف العقول: ص201، بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3

 

11. یَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَیْر ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعاراً.
اى فرزند آدم، تا آن زمانى كه در درون خود واعظ و نصیحت كننده اى دلسوز داشته باشى، و در تمام امور بررسى و محاسبه كارهایت را اهمیّت دهى، و در تمام حالات ـ از عذاب الهى ـ ترس و خوف داشته باشى; در خیر و سعادت خواهى بود.

 

مشكاه الأنوار: ص 246، بحارالأنوار: ج 67، ص 64، ح 5

 

12. سادَةُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَ سادَةُ الناسِ فی الاخِرَةِ الاَتْقیاء.
در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود.‏

 

مشكاة الا نوار: ص 232، س 20، بحارالا نوار: ج 78، ص 50، ح 77

 

13. كانَ [رسولُ الله] إذا أوَى إلىَ مَنزِلِهِ، جَزَّءَ دُخُولَهُ ثَلاثَةَ أجزَاءٍ: جُزءاً لِلَّهِ، وَجُزءاً لِأهلِهِ، وَجُزءاً لِنَفسِهِ
پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقت خود را در منزل به سه قسمت میكرد: بخشی برای (عبادت) خدا ، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش.

 

مكارم الأخلاق، ج 1، ص 44

 

14. خَیرُ مَفَاتیحِ الأموُرِ الصِّدقُ وَخَیرُ خَوَاتیمِهَا الوَفَاءُ

 

بهترین گشایندۀ کارها، راستی و بهترین پایان برندۀ آن، وفاداری است.

 

چهل حدیث امام سجاد علیه السلام     www.taknaz.irبحارالأنوار، ج 75، ص 161

 

15. مَا مِن قَطرَةٍ أَحَبُّ إِلَی الله عَزَّوَجَل مِن قَطرَةِ دَمٍ فِی سَبِیلِ الله و قَطرَةِ دَمعَةٍ فِی سَوادِ اللَّیلِ
هیچ قطره ای نزد خداوند محبوبتر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در سیاهی شب جاری  گردد.

 

خصائل الصدوق :ص 50

 

16. مَن عَمِلَ بما افتَرَضَ اللهُ عَلَیهِ فَهُوَ مِن خَیر النَّاس  
کسی که به آنچه خداوند بر او واجب ساخته عمل کند از بهترین مردمان است.

 

جهاد النفس ح 237

 

17. فَاَمّا حَقُّ اللّه‏ِ الاَْكْبَرُ فَاِنَّكَ تَعْبُدُهُ لا تُشْرِكُ بِهِ شَیْئا فَاِذا فَعَلْتَ ذلِكَ باِخْلاصٍ جَعَلَ لَكَ عَلى نَفْسِهِ اَنْ یَكْفیَكَ اَمْرَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ یَحْفَظَ لَكَ ما تُحِبُّ مِنْها
حق بزرگ‏تر خداوند این است كه او را بپرستى و چیزى را با او شریك نسازى، كه اگر خالصانه چنین كنى، خداوند كار دنیا و آخرتت را كفایت مى‏كند و آنچه را دوست دارى برایت نگه مى‏دارد.

 

تحف العقول، ص 256

 

18. الدُّعاءُ یَدفَعُ البَلاءَ النّازِلَ وَما لَم یَنزِلْ
دعا ، بلاى نازل شده و نازل نشده را دفع مى‏كند.

 

الكافی : ج 2 ، ص 469 ح 5،میزان الحكمة : ج 2 ، ص 870

 

19. خَیرُ مَفَاتیحِ الأموُرِ الصِّدقُ وَخَیرُ خَوَاتیمِهَا الوَفَاءُ
بهترین گشایندۀ کارها راستی و بهترین پایان برندۀ آن وفاداری است.

 

بحارالأنوار، ج 75، ص 161

 

20. خَفِ اللَّهَ لِقُدرَتِهِ عَلَیكَ واستَحىِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنكَ
از قدرت خداوند بر خویش بترس و از نزدیکى‏اش به خود شرمگین باش.

 

بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 160

مهرداد مقامي بازدید : 14 پنجشنبه 30 آذر 1391 نظرات (0)

- نصیحت از سر اخلاص

«أَیهَا النّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَلیلاً هُدِىَ لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ وَفَقَّهُ اللّهُ لِلرَّشادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنى فَإِنَّ جارَاللّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خائِفٌ مَخْذُولٌ، فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللّهِ بِكَثْرَةِ الذِّكْرِ.»

هان اى مردم! كسى كه براى خدا نصیحت كند و كلام خدا را راهنماى خود گیرد، به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدایت موفّق سازد و به نیكویى استوار گرداند، زیرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىیاور است و با ذكر بسیار خود را از [معصیت خداى] بپایید.

 


2- شناخت هدایت

«وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّكُوا بِمیثاقِ الْكِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِكَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّكَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ كَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى.»

به یقین بدانید كه شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن كه صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّك پیدا نمىكنید تا كسانى را كه دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان كه شایسته تلاوت است تلاوت نمىكنید تا آنها را كه تحریفش كردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید كه آن كه اهل هوى است چگونه سقوط خواهد كرد.


3- فاصله میان حقّ و باطل

«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیكَ باطِلاً كَثیرًا.»

بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.


4- آزادى و اختیار انسان

«مَنْ أَحالَ الْمَعاصِىَ عَلَى اللّهِ فَقَدْ فَجَرَ، إِنَّ اللّهَ لَمْ یطَعْ مَكْرُوهًا وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوبًا وَ لَمْ یهْمِلِ الْعِبادَ سُدًى مِنَ الْمَمْلَكَةِ، بَلْ هُوَ الْمالِكُ لِما مَلَّكَهُمْ وَ القادِرُ عَلى ما عَلَیهِ أَقْدَرَهُمْ، بَلْ أَمَرَهُمْ تَخْییرًا وَ نَهاهُمْ تَحْذیرًا.»

هر كه گناهان را به خداوند نسبت دهد، به تحقیق، فاجر و نابكار است. خداوند به زور اطاعت نشود، و در نافرمانى مغلوب نگردد، او بندگان را مهمل و سرِخود در مملكت وجود رها نكرده، بلكه او مالك هر آنچه آنها را داده و قادر بر آنچه آنان را توانا كرده است مىباشد، آنان را فرمان داده تا به اختیار خودشان آن را بپذیرند و نهیشان نموده تا به اختیار خود بر حذر باشند.


5- زهد و حلم و درستى

« قیلَ لَهُ(علیه السلام) مَا الزُّهْدُ؟قالَ: أَلرَّغْبَةُ فِى التَّقْوى وَ الزَّهادَةُ فِى الدُّنْیا. قیل: فَمَا الْحِلْمُ؟ قالَ كَظْمُ الْغَیظِ وَ مَلْكُ النَّفْسِ. قیلَ مَا السَّدادُ؟ قالَ: دَفْعُ الْمُنْكَرِ بِالْمَعْرُوفِ.»

از حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) پرسیده شد كه زهد چیست؟فرمود: رغبت به تقوا و بىرغبتى در دنیا. سؤال شد حلم چیست؟ فرمود: فرو بردن خشم و تسلّط بر نفس. سؤال شد سداد و درستى چیست؟ فرمود: برطرف نمودن زشتى به وسیله خوبى.


6- تقوا

«أَلتَّقْوى بابُ كُلِّ تَوْبَة وَ رَأْسُ كُلِّ حِكْمَة وَ شَرَفُ كُلِّ عَمَل بِالتَّقْوى فازَ مَنْ فازَ مِنَ الْمُتَّقینَ.»

تقوا و پرهیزكارى سرآغاز هر توبه اى، و سرّ هر حكمتى، و شرف و بزرگى هر عملى است، و هر كه از با تقوایان كامیاب گشته به وسیله تقوا كامیاب شده است.


7- خلیفه به حقّ

«إِنَّمَا الْخَلیفَةُ مَنْ سارَ بِسیرَةِ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَمِلَ بِطاعَةِ اللّهِ وَ لَعَمْرى إِنّا لاََعْلامُ الْهُدى وَ مَنارُ التُّقى.»

خلافت فقط از آنِ كسى است كه به روش رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)برود، و به طاعتِ خدا عمل كند، و به جان خودم سوگند كه ما اهل بیت نشانه هاى هدایت و جلوه هاى پرفروغ پرهیزگارى هستیم.


8- حقیقت كرم و دنائت

«قیلَ لَهُ(علیه السلام): مَا الْكَرَمُ؟قالَ: أَلاِْبْتِداءُ بِالْعَطِیةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعامُ الطَّعامِ فِى الَْمحَلِّ. قیلَ فَمَا الدَّنیئَةُ؟ قالَ: أَلنَّظَرُ فِى الْیسیرِ وَ مَنْعُ الْحَقیرِ.»

از امام مجتبى سؤال شد: كرم چیست؟فرمود: آغاز به بخشش نمودن پیش از درخواست نمودن و اطعام نمودن در وقت ضرورت و قحطى. سؤال شد: دنائت و پستى چیست؟ فرمود: كوچك بینى و دریغ از اندك.


9- مشورت مایه رشد و هدایت

«ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلاّ هُدُوا إِلى رُشْدِهِمْ.»

هیچ قومى با همدیگر مشورت نكنند، مگر آن كه به رشد و كمالشان هدایت شوند.


10- لئامت و پستى

«أَللُّؤْمُ أَنْ لا تَشْكُرَ النِّعْمَةَ.»

پستى آن است كه شكر نعمت را نكنى.


11- بدتر از ننگ و زبونى

«أَلْعارُ أَهْوَنُ مِنَ النّارِ.»

ننگ و زبونى بهتر از دوزخ رفتن است.


12- رفیق شناسى

«قالَ الْحَسَن(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَىَّ لا تُواخِ أَحَدًا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِى الْعُسْرَةِ.»

امام حسن(علیه السلام) به یكى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با احدى برادرى مكن تا بدانى كجاها مىرود و كجاها مىآید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى كن به شرط این كه معاشرت، بر اساس چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.


13- كار با توكّل

«لا تُجاهِدِ الطَّلَبَ جِهادَ الْغالِبِ وَ لا تَتَّكِلْ عَلَى الْقَدَرِ إِتَّكالَ المُسْتَسْلَمِ.»

چون شخص پیروز در طلب مكوش، و چون انسان تسلیم شده به قَدَر اعتماد مكن [بلكه با تلاش پیگیر و اعتماد و توكّل به خداوند، كار كن].


14- خویشاوند و بیگانه واقعى

«أَلْقَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَ الْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ المَوَدَّةُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ.»

خـویشاونـد كسـى است كـه دوستـى و محبّت، او را نـزدیك كرده باشد و اگـر چـه نـژادش دور بـاشد.و بیـگانـه كسـى است كـه از دوستـى و محبّت به دور است و گرچه نژادش نزدیك باشد.


15- اعتماد به مقدَّرات الهى

«مَنِ اتَّكَلَ عَلى حُسْنِ الاِْخْتِیارِ مِنَ اللّهِ لَهُ لَمْ یتَمَنَّ أَنـَّهُ فى غَیرِ الْحالِ الَّتى إِخْتارَهَا اللّهُ لَهُ.»

هر كه به نیك گزینى خداوند دلگرم باشد، آرزو نمىكند در وضعى جز آنچه خدا برایش برگزیده، باشد.


16- آثار رفت و آمد در مسجد

«مَنْ أَدامَ الاِْخْتِلافَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصابَ إِحْدى ثَمان:آیةً مُحْكَمَةً وَ أَخًا مُسْتَفادًا وَ عِلْمًا مُسْتَطْرَفًا وَ رَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الهُدى أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى وَ تَرْكَ الذُّنُوبِ حَیاءً أَوْ خَشْیةً.»

هر كه پیوسته به مسجد رود به یكى از این هشت فایده مىرسد:1ـ نشانه اى استوار (فهم آیات الهى)،2ـ دوستى قابل استفاده،3ـ دانشى تازه،4ـ رحمتى مورد انتظار،5ـ سخنى كه به راه راستش كشد،6ـ یا سخنى كه او را از پستى برهاند،7ـ و ترك گناهان به خاطر شرم از خدا،8ـ یا ترك گناهان به خاطر خوف از خدا.


17- بهترین چشم و گوش و دل

«إِنَّ أَبْصَرَ الأَبـْصارِ ما نَفَذَ فِى الخَیرِ مَذْهَبُهُ، وَ أَسْمَعُ الاَْسـْماعِ ما وَعَى التَّذْكیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ، أَسْلَمُ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبُهاتِ.»

همانا بیناترین دیده ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوشها آن است كه پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالمترین دلها آن است كه از شبهه ها پاك باشد.


18- تزكیه در پرتو عبادت

«إِنَّ مَنْ طَلَبَ الْعِبادَةَ تَزَكىّ لَها، إِذا أَضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالْفَریضَةِ فَارْفَضُوها.»

به راستى هر كه عبادت را به خاطر عبادت طلب كند خود را تزكیه نمودهاست. هر گاه مستحبّات به واجبات زیان رساند آن را ترك كنید.


19- عاقل خیرخواه

«لا یغُشُّ الْعاقِلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.»

عاقل و خردمند به كسى كه از او نصیحت و اندرز خواهد، خیانت نكند.


20- ارزش دادن به آثار عبادت

«إِذا لَقِىَ أَحَدُكُمْ أَخاهُ فَلْیقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ.»

هر گاه یكى از شما برادر خود را ملاقات كند، باید كه محلّ نور پیشانى (یعنى محلّ سجده) او را ببوسد.

مهرداد مقامي بازدید : 11 پنجشنبه 30 آذر 1391 نظرات (0)
حدیث (1) امام على عليه السلام :

لَيسَ الحَكيمُ مَن لَم يُدارِ مَن لايَجِدُ بُدّا مِن مُداراتِهِ؛
حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست.

بحارالأنوار، ج78، ص57، ح121

حدیث (2) امام كاظم عليه السلام :

إِنَّ الزَّرعَ يَنبُتُ فِى السَّهلِ وَلايَنبُتُ فِى الصَّفا فَكَذلِكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَكَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه  جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّكَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛
زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع جاى مى گيرد نه در دل هاى متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل و تكبر را وسيله جهل قرار داده است.

تحف العقول، ص 396

حدیث (3) امام صادق عليه‏السلام :

إنَّ الْحِكْمَةَ لَتَكُونُ في قَلْبِ الْمُنافِقِ فَتُجَلْجِلُ في صَدْرِهِ حَتّى يُخْرِجَها فَيُوعِيَهَا الْمُؤْمِنُ وَتَكُونُ كَلِمةُ الْمُنافِقِ فى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ فَتُجَلْجِلُ في صَدْرِهِ حَتّى يُخْرِجَها فَيَعِيَهَا الْمُنافِقُ؛

به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى‏گيرد، در سينه‏اش بى‏قرارى مى‏كند تا از آن بيرون آيد و مؤمن آن را بر گيرد و سخن منافقانه (لغو و بيهوده) در سينه مؤمن بى‏قرارى مى‏كند تا از آن بيرون برود و منافق آن را برگيرد.

بحارالأنوار، ج2، ص 94، ح28

حدیث (4) پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

قَلْبٌ لَيْسَ فيهِ شَىْ‏ءٌ مِنَ الْحِكْمَةِ كَبَيْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهوا وَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّه‏َ لا يَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ؛

دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانه‏اى را براى نادانى نمى‏پذيرد.

بحارالأنوار، ج 78، ص 173، ح 12

حدیث (5) امام علی علیه السلام:

خُذِ الحِکمَه اَنَّی کانَت؛ فَاِنَّ الحِکمَه ضالَّه کُلِّ مُومِن؛

حکمت را هر کجا که یافتی فراگیر، زیرا حکمت گمشده هر مومن است.

غررالحکم، ح3440

مهرداد مقامي بازدید : 17 پنجشنبه 30 آذر 1391 نظرات (0)
حدیث (1) امام على عليه السلام :

أَعظَمُ المَصائِبِ الجَهلُ؛

بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.

غرر الحکم و درر الکلم،ص73

حدیث (2) امام على عليه السلام :

لا يَزكو مَعَ الجَهلِ مَذهَبٌ؛

هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.

غرر الحکم و درر الکلم،ص74

حدیث (3) امام على عليه السلام :

كَم مِن عَزيزٍ أَذَلَّهُ جَهلُهُ؛

چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.

غرر الحکم و درر الکلم،ص76

حدیث (4) امام على عليه السلام :

اَلعَقلُ يَهدى وَيُنجى، وَالجَهلُ يُغوى وَيُردى؛

عقل راهنمايى مى  كند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  كند و نابود مى  گرداند.

غرر الحکم و درر الکلم،ص51

حدیث (5) امام على عليه السلام :

اَلجَهلُ أَصلُ كُلِّ شَرٍّ؛

نادانى ريشه همه بديهاست.

غرر الحکم و درر الکلم،ص73

حدیث (6) امام على عليه السلام :

اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ؛

دانش، نابود كننده نادانى است.

غرر الحکم و درر الکلم،ص73

حدیث (7) رسول خدا صلی الله علیه و آله:

إِنَّ الجاهِلَ مَن عَصَى اللّه  وَإِن كانَ جَميلَ المَنظَرِ عَظيمَ الخَطَرِ؛

نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگر چه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد.

اعلام الدین فی صفات المؤنین،ج1،ص56

حدیث (8) رسول خدا صلی الله علیه و آله:

قَلبٌ لَيسَ فيهِ شَى ءٌ مِنَ الحِكمَةِ كَبَيتٍ خَرِبٍ فَتَعَلَّموا وَعَلِّموا وَتَفَقَّهوا وَلا تَموتوا جُهّالاً فَإِنَّ اللّه  لايَعذِرُ عَلَى الجَهلِ؛

دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانه اى را براى نادانى نمى پذيرد.

نهج البلاغه، خطبه 91

حدیث (9) امام على عليه السلام :

لَو لاخَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، الحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِى العَمَلِ وَالعجابُ بِالرَّىِ؛

اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.

غررالحكم، ج2، ص451، ح3260

حدیث (10) امام صادق عليه السلام :

إِنَّ اللّه  لَم يَخُذ عَلَى الجُهّالِ عَهدا بِطَلَبِ العِلمِ حَتّى أَخَذَ عَلَى العُلَماءِ عَهدا بِبَذلِ العِلمِ لِلجُّهالِ، لأَِنَّ العِلمَ كانَ قَبلَ الجَهلِ؛

خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به نادانان بياموزند، زيرا دانش، پيش از نادانى بود.

 غررالحكم، ج6، ص441، ح1092

مهرداد مقامي بازدید : 12 پنجشنبه 30 آذر 1391 نظرات (0)
حدیث (1) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

يا عَلىُّ اَلعَقلَ مَا اكتُسِبَت بِهِ الجَنَّةُ وَطُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحمنِ؛

يا على عقل چيزى است كه با آن بهشت و خشنودى خداوند رحمان به دست مى آيد.

من لایحضره الفقیه،ج4،ص369

حدیث (2) امام على عليه السلام :

أَعقَلُ النّاسِ أَبعَدُهُم عَن كُلِّ دَنيَّةٍ؛

عاقل ترين مردم كسى است كه از همه پَستى ها دورتر باشد.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص52

حدیث (3) امام على عليه السلام :

مَن لَم يُهَذِّب نَفسَهُ لَم يَنتَفِع بِالعَقلِ؛

هر كس خود را تزكيه نكند، از عقل بهره نمى برد.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم،240

حدیث (4) امام حسین عليه السلام:

لا يَكمُلُ العَقلُ إلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ؛

عقل جز با پيروى از حق كامل نمى شود.

بحار الانوار(ط-بیروت)ج75،ص127

حدیث (5) امام على عليه السلام :

أَفضَلُ النّاسِ عَقلاً أَحسَنُهُم تَقديرا لِمَعاشِهِ وَأَشَدُّهُمُ اهتِماما بِإِصلاحِ مَعادِهِ؛

عاقل ترين مردم كسى است كه در امور زندگيش بهتر برنامه ريزى كند و در اصلاح آخرتش بيشتر همّت نمايد.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص52

حدیث (6) امام على عليه السلام :

زكوةُ العَقلِ احتِمالُ الجُهّالِ؛

زكات عقل تحمّل نادانان است.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص56،ح527

حدیث (7) امام على عليه السلام :

رَدعُ النَّفسِ عَن زَخارِفِ الدُّنيا ثَمَرَةُ العَقلِ؛

دورى از تجمّلات دنيا ميوه عقل است.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص241،ح4879

حدیث (8) امام على عليه السلام :

لَيسَ العاقِلُ مَن يَعرِفُ الخَيرَ مِنَ الشَّرِّ وَلكِنَّ العاقِلُ مَن يَعرِفُ خَيرَ الشَّرَّينِ؛

عاقل آن نيست كه خير را از شر تشخيص دهد، بلكه عاقل كسى است كه ميان دو شر، آن را كه ضررش كمتر است بشناسد.

بحار الانوار(ط-بیروت)ج75،ص6

حدیث (9) قال الحسين عليه السلام :

إذا وَرَدَت عَلَى العاقِلِ لُمَّة ٌ قَمَعَ  الحُزنَ  بِالحَزمِ  وَ قَرَعَ  العَقلَ  لِلاِحتيالِ؛

چون براى عاقل مشكلى پيش آيد، غم خود را با هوشيارى و دورانديشى از ميان مى برد و عقل را به چاره جويى وامى دارد.

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر،ص84

حدیث (10) امام باقر عليه السلام :

إنَّ اللّه  تَبارَكَ وَتَعالى يُحاسِبُ النّاسَ عَلى قَدرِ ما آتاهُم مِنَ العُقُولِ فِى الدُّنيا؛

خداوند (در روز قيامت) از بندگانش به مقدار عقلى كه به آنها داده بازخواست خواهد كرد.

غررالحكم، ج 6، ص 441، ح 10926

حدیث (11) امام على عليه السلام :

يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ ، وَ سُكرِ العِلمِ ، وَ سُكرِ المَدحِ وَ سُكرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ ؛

 

سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى كند و وقار و هيبت را كم مى نمايد .

تصنیف غرر الحكم و دررالکلم،ص66، ح875

حدیث (12) رسول خدا صلی الله علیه و آله:

مَن اُلهِمَ الصِّدقَ فى كَلامِهِ وَ الإنصافَ مِن نَفسِهِ وَ بِرَّ والِدَيهِ وَ وَصلَ رَحِمِهِ، اُنسِى ءَ لَهُ فى اَجَلُهُ وَ وُسِّعَ عَلَيهِ فى رِزقِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقلِهِ وَ لُـقِّنَ حُجَّتَهُ وَقتَ مُساءَلَتِهِ ؛

 

به هر كس، راستگويى در گفتار، انصاف در رفتار، نيكى به والدين و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخير مى افتد، روزيش زياد مى گردد، از عقلش بهره مند مى شود و هنگام سئوال [مأموران الهى] پاسخ لازم به او تلقين مى گردد.

اعلام الدين، ص 265

حدیث (13) امام على عليه السلام :

اَلحِلمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَالعَقلُ حُسامٌ قاطِعٌ، فَاستُر خَلَلَ خَلقِكَ بِحِلمِكَ وَقاتِل هَواكَ بِعَقلِكَ؛
بردبارى پرده اى پوشاننده و عقل شمشيرى برنده است، پس عيبهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخيز.

نهج  البلاغه، حكمت 424

حدیث (14) امام على عليه السلام :

حُبُّ الدُّنيا يُفسِدُ العَقلَ وَ يُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِكمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ العِقابِ؛

دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد مى كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان مى سازد و باعث عذاب دردناك مى شود.

مستدرک الوسائل و منبسط المسائل،ج12،ص41

حدیث (15) امام حسين عليه السلام :

لا يَكمُلُ العَقلُ إلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ؛
عقل جز با پيروى از حق كامل نمى شود.

أعلام الدین فی صفات المؤمنین،ص298

حدیث (16) رسول خدا صلی الله علیه و آله:

مَنِ استَشارَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَلَم يَمحَضهُ النَّصيحَةَ سَلَبَهُ اللّه  لُبَّهُ؛
هر كس برادر مؤمنش با او مشورت كند و او صادقانه راهنمائيش نكند، خداوند عقلش را از او بگيرد.

بحارالأنوار، ج72، ص104، ح36

حدیث (17) رسول خدا صلی الله علیه و آله:

أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛
عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند.

من لايحضره الفقيه، ج4، ص395، ح5840

حدیث (18) امام على عليه السلام :

اَلعَقلُ يَهدى وَيُنجى، وَالجَهلُ يُغوى وَيُردى؛
عقل راهنمايى مى  كند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  كند و نابود مى  گرداند.

نهج البلاغه، خطبه 184

حدیث (19) امام على عليه السلام :

اَکثَرُ مَصَارعِ‌ العُقُولِ تَحتَ بُرُوقِ المَطَامِعِ؛

قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمعها است.

نهج البلاغه،ص507

مهرداد مقامي بازدید : 17 پنجشنبه 30 آذر 1391 نظرات (0)

حدیث از امام حسین (ع)
 

 

حدیث (1) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد

(تحف العقول ، ص 251)

حدیث (2) امام حسین علیه السلام فرمودند:
أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة
هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود

(محجه البیصاء ج 4،ص 228)

حدیث (3) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق
رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد

(تاریخ طبرى،ص 1،ص 239)

حدیث (4) امام حسین علیه السلام فرمودند:

إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است

(فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476)

حدیث (5) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا
کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت

(مناقب ابن شهر آشوب ج/4 ص/ 69)

حدیث (6) امام حسین علیه السلام فرمودند:

أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند

(بحارالانوارج/ 93 ص/ 294)

حدیث (7) امام حسین علیه السلام فرمودند:

اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ
گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است

(حیات امام حسین ج 1 /ص 183)

حدیث (8) امام حسین علیه السلام فرمودند:

مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ
آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.

(بحار الانوار ، ج 3 ، ص 397)

حدیث (9) امام حسین علیه السلام فرمودند:
اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

(الدره الباهره ، ص24)

حدیث (10) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا یأمن یوم القیامة إلا من خاف الله فی الدنیا.
هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.

(بحار الانوار،ج 4،ص 19)

حدیث (11) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لا أفلح قوم إشتروا مرضاة المخلوق بسخط الخالق.
کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد.

(مقتل خوارزمی،ج 1،ص239)

حدیث (12) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من حاول اَمرا بمعصیة الله کان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر.
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود .

(بحارالانوار،ج78،ص120)

 

 

 

       

مهرداد مقامي بازدید : 12 پنجشنبه 30 آذر 1391 نظرات (0)

چهل حدیث از امام علی(ع)

 

قالَ أَمیرُالمُؤْمِنینَ عَلِىُّ بْنُ أَبیطالب(علیه السلام):

1- خیر پنهانى و کتمان گرفتارى

مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزایا وَ کِتْمانُ الْمَصائِبِ.

از گنجهاى بهشت; نیکى کردن و پنهان نمودن کار[نیک] و صبر بر مصیبتها و نهان کردن گرفتاریها (یعنى عدم شکایت از آنها) است.

2- ویژگى هاى زاهد

أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُکْرَهُ.

زاهد در دنیا کسى است که حرام بر صبرش غلبه نکند، و حلال از شکرش باز ندارد.

3- تعادل در جذب و طرد افراد

«أَحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَعْصِیَکَ یَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغیضَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَکُونَ حَبیبَکَ یَوْمًا ما.»

با دوستت آرام بیا، بسا که روزى دشمنت شود، و با دشمنت آرام بیا، بسا که روزى دوستت شود.

4- بهاى هر کس

قیمَةُ کُلِّ امْرِء ما یُحْسِنُ.

ارزش هر کسى آن چیزى است که نیکو انجام دهد.

5- فقیه کامل

«اَلا أُخْبِرُکُمْ بِالْفَقیهِ حَقَّ الْفَقیهِ؟ مَنْ لَمْ یُرَخِّصِ النّاسَ فى مَعاصِى اللّهِ وَ لَمْ یُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللّهِ وَ لَمْ یَدَعِ القُرآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلى ما سِواهُ، وَ لا خَیْرَ فى عِبادَة لَیْسَ فیها تَفَقُّهٌ. وَ لاخَیْرَ فى عِلْم لَیْسَ فیهِ تَفَکُّرٌ. وَ لا خَیْرَ فى قِراءَة لَیْسَ فیها تَدَبُّرٌ.»

آیا شما را از فقیه کامل، خبر ندهم؟ آن که به مردم اجازه نـافرمانى خـدا را ندهـد، و آنهـا را از رحمت خدا نومید نسازد، و از مکر خدایشان آسوده نکند، و از قرآن رو به چیز دیگر نکنـد، و خیـرى در عبـادت بدون تفقّه نیست، و خیـرى در علم بدون تفکّر نیست، و خیرى در قرآن خواندن بدون تدبّر نیست.

6- خطرات آرزوى طولانى و هواى نفس

«إِنَّما أَخْشى عَلَیْکُمْ إِثْنَیْنِ: طُولَ الاَْمَلِ وَ اتِّباعَ الْهَوى، أَمّا طُولُ الاَْمَلِ فَیُنْسِى الاْخِرَةَ وَ أَمّا إِتِّباعُ الْهَوى فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ.»

همانا بر شما از دو چیز مىترسم: درازى آرزو و پیروى هواى نفس. امّا درازى آرزو سبب فراموشى آخرت شود، و امّا پیروى از هواى نفس، آدمى را از حقّ باز دارد.

7- مرز دوستى

«لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدیقِکَ صَدیقًا فَتَعْدى صَدیقَکَ.»

با دشمنِ دوستت دوست مشو که [با این کار] با دوستت دشمنى میکنى.

8- اقسام صبر

«أَلصَّبْرُ ثَلاثَةٌ: أَلصَّبْرُ عَلَى الْمُصیبَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَىالطّاعَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الْمَعْصِیَةِ.»

صبر بر سه گونه است: صبر بر مصیبت، و صبر بر اطاعت، و صبر بر [ترک] معصیت.

9- تنگدستى مقدَّر

مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فى ذاتِ یَدِهِ، فَلَمْ یَظُنَّ أَنَّ ذلِکَ حُسْنُ نَظَر مِنَ اللّهِ لَهُ فَقَدْ ضَیَّعَ مَأْمُولاً.

وَ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فى ذاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَظُنَّ أَنَّ ذلِکَ اسْتِدْراجٌ مِنَ اللّهِ فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفًا.

هر که تنگدست شد و نپنداشت که این از لطف خدا به اوست، یک آرزو را ضایع کرده و هر که وسعت در مال یافت و نپنداشت که این یک غافلگیرى از سوى خداست، در جاى ترسناکى آسوده مانده است.

10- عزّت، نه ذلّت

اَلْمَنِیَّةُ وَ لاَ الدَّنِیَّةُ وَ التَّجَلُّدُ وَ لاَ التَّبَلُّدُ وَ الدَّهْرُ یَوْمانِ: فَیَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذا کانَ لَکَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا کانَ عَلَیْکَ فَلا تَحْزَنْ فَبِکِلَیْهِما سَتُخْتَبَرُ.

مردن نه خوار شدن! و بى باکى نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزى به نفع تو، و روزى به ضرر تو! چون به سودت شد شادى مکن، و چون به زیانت گردید غم مخور، که به هر دوى آن آزمایش شوى.

11- طلب خیر

ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ.

هر که خیر جوید سرگردان نشود، و کسى که مشورت نماید پشیمان نگردد.

12- وطن دوستى

عُمِّرَتِ الْبِلادُ بِحُبِّ الأَوْطانِ.

شهرها به حبّ و دوستى وطن آباداند.

13- سه شعبه علوم لازم

أَلْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: أَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ.

دانش سه قسم است: فقه براى دین، و پزشکى براى تن، و نحو براى زبان.

14- سخن عالمانه

تَکَلَّمُوا فِى الْعِلْمِ تَبَیَّنَ أَقْدارُکُمْ.

عالمانه سخن گویید تا قدر شما روشن گردد.

15- منع تلقین منفى

لا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِفَقْر وَ لا طُولِ عُمْر.

فقر و تنگدستى و طول عمر را به خود تلقین نکن.

16- حرمت مؤمن

سِبابُ الْمُؤْمِنِ فِسْقٌ وَ قِتالُهُ کُفْرٌ وَ حُرْمَةُ مالِهِ کَحُرْمَةِ دَمِهِ.

دشنام دادن به مؤمن فسق است، و جنگیدن با او کفر، و احترام مالش چون احترام خونش است.

17- فقر جانکاه

أَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْکْبَرُ، وَ قِلَّةُ الْعِیالِ أَحَدُ الْیَسارَیْنِ وَ هُوَ نِصْفُ الْعَیْشِ.

فقر و ندارى بزرگترین مرگ است! و عائله کم یکى از دو توانگرى است، که آن نیمى از خوشى است.

18- دو پدیده خطرناک

أَهْلَکَ النّاسَ إِثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.

دو چیز مردم را هلاک کرده: ترس از ندارى و فخرطلبى.

19- سه ظالم

أَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ المُعینُ عَلَیْهِ وَ الرّاضِىُ بِهِ شُرَکاءُ ثَلاثَةٌ.

شخص ستمکار و کمک کننده بر ظلم و آن که راضى به ظلم است، هر سه با هم شریکاند.

20- صبر جمیل

أَلصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَةِ حَسَنٌ جَمیلٌ، وَ أَحْسَنُ مِنْ ذلِکَ الصَّبْرُ عِنْدَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْکَ.

صبر بر دو قسم است: صبر بر مصیبت که نیکو و زیباست، و بهتر از آن صبر بر چیزى است که خداوند آن را حرام گردانیده است.

21- اداى امانت

أَدُّوا الاَْمانَةَ وَ لَوْ إِلى قاتِلِ وُلْدِ الاَْنْبیاءِ.

امانت را بپردازید گرچه به کشنده فرزندان پیغمبران باشد.

22- پرهیز از شهرت طلبى

قالَ(علیه السلام) لِکُمَیْلِ بْنِ زِیاد:رُوَیْدَکَ لاتَشْهَرْ، وَ أَخْفِ شَخْصَکَ لا تُذْکَرْ، تَعَلَّمْ تَعْلَمْ وَ اصْمُتْ تَسْلَمْ، لا عَلَیْکَ إِذا عَرَّفَکَ دینَهُ، لا تَعْرِفُ النّاسَ وَ لا یَعْرِفُونَکَ.

آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار که شناخته نشوى، یاد گیر تا بدانى، خموش باش تا سالم بمانى.
بر تو هیچ باکى نیست، آن گاه که خدا دینش را به تو فهمانید، که نه تو مردم را بشناسى و نه مردم تو را بشناسند (یعنى، گمنام زندگى کنى).

23- عذاب شش گروه

إِنَّ اللّهَ یُعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّة : أَلْعَرَبَ بِالْعَصَبیَّةِ وَ الدَّهاقینَ بِالْکِبْرِ وَ الاُْمَراءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجّارَ بِالْخِیانَةِ وَ أَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ.

خداوند شش کس را به شش خصلت عذاب کند:عرب را به تعصّب، و خان هاى ده را به تکبّر، و فرمانروایان را به جور، و فقیهان را به حسد، و تجّار را به خیانت، و روستایى را به جهالت.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد اين وبلاگ چيست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 11
  • بازدید کلی : 371